به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مطالعات راهبردی آمریکا در مطلبی با عنوان داشتهها و نداشتههای استراتژیک اسرائیل نوشت:
اسرائیل از منظر ژئواستراتژیک با سه چالش کلان روبرو است:
۱- محصوریت : اسرائیل ۲۷۰ درجه توسط ملت-دولتهای عرب تحت محاصره دائمی جغرافیایی است. لبنان، سوریه، اردن، مصر و عربستان(در خلیج عقبه) و غزه و کرانه باختری، با این دولت همسایه اند. هم چنین این دولت در خاورمیانه و شمال آفریقا، فاقد عقبه جغرافیایی است.
۲- گسل جمعیتی: دستکم ۲۲٪ جمعیت اسرائیل عرب تبارند. هم چنین به دلیل زایش بالای اعراب، به اغلب احتمال درصد آنان در ترکیب جمعتی این دولت تا پایان سده ۲۱ از عبری زبانان پیشی خواهد گرفت. افزون بر این، بخشی از جمعیت اسرائیل را مارونی ها، ارامنه، چرکسی ها، کردها، دروزی ها و فرقه های مسیحی تشکیل می دهند. نایکپارچگی مردمی اسرائیل، تا ۲۰۵۰، مهمترین چالش درونی این دولت خواهد بود.
۳- افکار همگانی: افزون بر فضای غالب برملت های عضو اتحادیه عرب و همکاری اسلامی که دستکم خواهان تشکیل کشوری مستقل برای فلسطینی ها هستند، گرایش کلی افکار عمومی جهانی نیز در حال سوگیری به همین سمت و سو است؛ کوتاه آن که اسرائیل(اشغالگر) بین ملت های خاورمیانه تنها مانده و از منظر ژئواستراتژیک در انزوای جغرافیایی است.
اسرائیل از چندین برتری استراتژیک چشمگیر نیز نسبت به دشمنانش برخوردار است:
۱- نفوذ دیپلماتیک: افزون بر ایالات متحده که دفاع همه جانبه از اسرائیل را سرلوحه سیاست خارجی- دفاعی قرار داده است، برای ۳۲ عضو ناتو نیز پشتیبانی از بقای اسرائیل (اشغالگر) تعریف شده است. هم چنین فدراتیو روسیه، چین، هند و دیگر قدرت های بزرگ، استمرار بقای اسرائیل جا افتاده است.
۲- توان نظامی: اسرائیل(اشغالگر) دارای سیستم جنگی سازمان یافته ای در هر چهار حوزه هوایی، دریایی، زمینی و سایبرنتیک است. هم چنین در شمار ۹ دولت دارنده تسلیحات با زرادخانه هسته ای است.
۳- توان اقتصادی: اسرائیل با بیش از ۵۵۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی، با وجود جمعیت ۸/۷ میلیونی در رتبه ۱۳ ام جهانی است. هم چنین در خاورمیانه تنها کشور توسعه یافته جا افتاده می باشد. با چنین چشم اندازی دارای نفوذ توانمند فراگیر جهانی است.
۴- نفوذ فرهنگی- رسانه ای: به هر روی اسرائیل با کمک لابی های قدرتمند یهودی دارای بالاترین و فراگیرترین نفوذ فرهنگی- رسانه ای است.
نتیجه سنجش و ارزیابی ضعف ها و توان های این دولت، در چند گزاره خلاصه می شود:
نخست آن که دولت اسرائیل به دلیل محصوریت جغرافیایی توسط دولت های عرب، ناگزیر به خروج از این تنگنا است. دیباچه چنین خروجی تن دادن این دولت، به تکوین کشور مستقل فلسطینی است. این نخستین سنگ بنای شراکت با دولت های این منطقه است.
دوم آن که لازمه استمرار پشتیبانی قدرتها از موجودیت این دولت نیز تن دادنش به برخی الزامات، مانند همکاری و همبستگی با همسایگان و زدایش منابع تنشهای مزمن است.
سوم این که با وجود فرآیند پرشتاب گسترش نفوذ منطقه ای و جهانی، اقتصادهای نو ظهور منطقه ای مانند ترکیه، امارات، عربستان، قطر و...، اسرائیل ناگزیر خواهد بود برای حفظ جایگاه جهانی خویش، در پی تشکیل اتحادیه تجاری منطقه ای با همین دولت ها باشد.
دور بودن امروز دولت واپسگرای نتانیاهو و لیکود از چنین رویکردهای مسالمت جویانه ای، بستری در جهت بازنشستگی و به حاشیه رفتن آنان است. تا جایی که به ماتریس توانها و فتورهای اسرائیل اشغالگر بر می گردد، نابودی آن تا آینده دیدپذیر، کمتر محتمل است، ولی وقوع تغییرات و رویکردهای چشمگیر، پدیداری است که به زودی همه در تل آویو شاهد آن خواهند بود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.